چرت و پرت




دل ما به دور رویت ز چمن فراغ دارد
که چو سر و پای بند است و چو لاله داغ دارد
سر ما فرو نیاید به کمان ابروی کس
 که درون گوشه گیران ز جهان فراغ دارد
ز بنفشه تاب دارم که ز زلف او زند دم
 تو سیاه کم بها بین که چه در دماغ دارد
 به چمن خرام و بنگر بر تخت گل که لاله
به ندیم شاه ماند که به کف اَیاغ دارد
 شب ظلمت و بیابان به کجا توان رسیدن
 مگر آنکه شمع رویت به رهم چراغ دارد
 من و شمع صبحگاهی سزد اَر به هم بگرییم
 که بسوختیم و از ما بُت ما فراغ دارد 
سزدم چو ابر بهمن که برین چمن بگریم 
طرب آشیان بلبل بنگر که زاغ دارد 
سر درس عشق دارد دل دردمند حافظ 
که نه خاطر تماشا نه هوای باغ دارد

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

ippt داستان نویسی (نجوای درون) پاکروتاکسی دانلود برنامه سالانه طرح تعالی pooyaldesign مجله مد و فشن، سبک زندگي cjss سیمامایس دنیای وب فروشگاه کتاب